دیروز برای کنفرانسی تمام روزدرگیر بودم. به ساختمان جدیدی رفته بودیم و فضاها همه تازه بودند. نیمه ی روز به دستشویی رفتم.
عامدانه، دستشویی ویژه ی معلولین را برگزیدم.چون همیشه خیلی تمیز وعالی و بزرگ است.
با خودم فکر کردم حیف از این فضای بزرگ نیست که «ی» نیاید و خیلی سریع سینه هایم را از سوتین درآوَرَد وتند تند نوکشان را حساس کند و من هم دست آخر از گردنش گازی بگیرم که ولم کند وغش کنم از خنده و بعد خارج شویم باهم.
چشمهای متعجب مردم را درلحظه ی خروج خیلی دوست دارم عکاسی کنم.
عامدانه، دستشویی ویژه ی معلولین را برگزیدم.چون همیشه خیلی تمیز وعالی و بزرگ است.
با خودم فکر کردم حیف از این فضای بزرگ نیست که «ی» نیاید و خیلی سریع سینه هایم را از سوتین درآوَرَد وتند تند نوکشان را حساس کند و من هم دست آخر از گردنش گازی بگیرم که ولم کند وغش کنم از خنده و بعد خارج شویم باهم.
چشمهای متعجب مردم را درلحظه ی خروج خیلی دوست دارم عکاسی کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر